نایک، نامی به وسعت صنعت جهانی کفش – پیشینه و تاسیس
شرکت نایک بعنوان یکی از اصلی ترین تولید کنندگان کفش و پوشاک ورزشی در دهه های اخیر مطرح بوده است و همواره پس از شکل گیری بعنوان رقیب سنتی و کیفی شرکت آلمانی آدیداس مورد بحث بوده است. در ادامه این مقاله با نحوه شکل گیری این شرکت و دستاوردهای آن در زمینه پخش و تولید کفش با تیم وبلاگ نیازکو همراه باشید.
نایک بهعنوان یکی از اصلیترین تولیدکنندگان پوشاک و تجهیزات ورزشی مردانه و زنانه در جهان شناخته میشود در سال ۱۹۶۲ توسط Bill Bowerman و Philip Knight بانام Blue Ribbon Sport در ایالاتمتحده امریکا تأسیس شد. هدف باورمن و نایت از ایجاد این شرکت واردکردن کفشهای ورزشی ارزانقیمت از ژاپن به آمریکا بود.
نایک را میتوان یکی از دو تولیدکننده بزرگ پوشاک و لوازم ورزشی میدانست و این شرکت اصلیترین رقیب شرکت پرآوازه آلمانی یعنی آدیداس است.عنوان شرکت نایک از الهه پیروزی در یونان باستان گرفتهشده است .
اولین مؤسس این شکت یعنی فیلیپ نایت با دارایی خالص ۱۱ میلیارد دلار توسط فوربز بهعنوان بیست و سومین ثروتمند آمریکا معرفی شد. او این ثروت را به ارث نبرده، هیچ فنّاوری اینترنتی ایجاد نکرده و از طریق معامله ابزار مشتقه نیز به آن نرسیده است. بلکه نایت این ثروت را از طریق کارآفرینی به دست آورده است. برای بیشتر مردم کلمه کارآفرین یادآور مفاهیمی نظیر ریسکپذیری و مرز شکنی است. فردی متفاوت از آنها. دلیل این تفکر این است که رسانهها مدت مدیدی کارآفرین را بهعنوان رؤیاپردازی شجاع نشان میدادند که حاضر است تقریباهمهچیز را برای رسیدن به هدفش قربانی کند. چه داستان مربوط به افراد عصر صنعت باشد نظیر کارنگی، راکی فلر و یا ملون و یا نمونهای امروزی باشد مثل ری کراک و یا ویکتور کرام، بههرحال این داستانها موردتوجه و استقبال مردم هستند.
شواهدی نیز این مدعا را تائید میکند. ری کراک مؤسس مکدونالد عبارت معروفی دارد که «اگر ریسکپذیر نیستید باید خود را از کسبوکار کنار بکشید.»
ویکتور کیام رئیس و مدیر اجرایی محصولات رمینگتون این مطلب را طور دیگری بیان میکند «کارآفرینان ریسکپذیرند. آنها حاضر هستند درجایی که اعتبار و یا سرمایهشان در معرض خطر است برای حمایت از یک ایده و یا سازمان ریسک کنند.»
ولی رویکرد همه کارآفرینان به کسبوکار چنین بیپروا نیست. برخی از آنان راههای محافظهکارانهتری را انتخاب میکنند.
این گفته من را به داستان فیلیپ نایت برمیگرداند.
داستان فیلیپ نایت موسس نایک
در اواخر دهه ۱۹۵۰ فیل عضو گروه دوی دانشگاه ارگان بود. در آن زمان کفشهای دو در آمریکا از مواد بازیافتی کمپانیهای پلاستیکسازی ساخته میشد. قیمت یک جفت کفش جدید تنها ۵ دلار بود، ولی این کفشها بیشتر از یک مسابقه دوی پنج مایلی دوام نمیآوردند. فیل کیفیت کفشهای خود را تا جایی که میتوانست بهبود داد و تااندازهای توانست به دوام بهتری دست پیدا کند. بعدها هنگامیکه دانشجوی تحصیلات تکمیلی دانشگاه استنفورد شد، واحدی درسی درباره گسترش تجارتهای کوچک اخذ کرد. موضوع یکی از تکالیف ایجاد یک تجارت کوچک بود.
با توجه به تجربه دوران دانشجوییاش بهعنوان یک ورزشکار، فیل تولید و فروش کفشهای ورزشی باکیفیت بهتر را بهعنوان موضوع انتخاب کرد. بهمنظور کاهش هزینهها کشور ژاپن را برای تولید در نظر گرفت.(در آن زمان تولید در ژاپن بهمراتب کمهزینهتر از آمریکا بود.) و پس از تولید، بازاریابی در آمریکا در رقابت با کانورس٫ کدس و دیگر نامهای معروف تجاری آمریکایی انجام میشد.
از اینکه چه نمرهای به آن تکلیف داده شد اطلاعی ندارم، ولی حدس میزنم نمره خوبی بوده باشد.
فیل بعد از پایان تحصیلات تکمیلی به شرق دور سفر کرد. در ژاپن به دنبال کفشهایی که در فروشگاههای دپارتمان دیده بود رفت. او بهخصوص تحت تأثیر مارک تایگر قرارگرفته بود. بهسرعت با رئیس شرکت تماس گرفت و با او درباره تجربه تلخش در رابطه با کفشهای آمریکایی صحبت کرد. آنها بهمنظور بررسی امکان دادوستد تجاری باهم ملاقات کردند. و بلافاصله بعدازآن فیل امتیاز پخش کفشهای تایگر در غرب آمریکا را به دست آورد.
فیل در مدتی که منتظر رسیدن نمونهها بود، بهعنوان حسابدار مشغول کار شد. همچنین در دانشگاه ایالت پورت لند به تدریس پرداخت. باوجود تجربهای که از پروژه دوران تحصیل خود به دست آورده بود، فیل به این نتیجه رسید که هنوز درباره کفشهای ورزشی چیزی نمیداند. به همین دلیل، اوقات فراغت خود را صرف شناخت هر چه بیشتر این تجارت کرد.
یک سال بعد، زمانی که نمونهها دریافت شد، او طرح تجاری خود را آماده کرده بود و توانسته بود با رابطهای مهمی در آمریکا آشنا شود. یکی از این رابطها بیل بومن بود، مربی افسانهای گروه دوی دانشگاه اورگن. فیل امیدوار گرفتن یک تائید از جانب بورمن بود. ولی بورمن کار بهتری برای او انجام داد. او موافقت کرد که شریک فیل شود.
این دو در ۲۵ ژانویه سال ۱۹۶۴ طی یک توافق غیررسمی شرکت ورزشهای روبان آبی را تشکیل دادند و هرکدام از آنها به مبلغ ۵۰۰ دلار سرمایهگذاری کردند.
طی ۵ سال بعد، بیل مشغول ارتقا طراحی کفشهای خودشان شد و فیل نمونههای وارداتی ژاپنی را در پشت وانت مدل پلی موث والیانت خود به مسابقات دومیدانی، در پسفیک نورتوست میبرد و میفروخت. در این فاصله هر دو نفر کار روزانه خود را حفظ کردند. هیچکدام از آنها پسانداز و یا حقوقش را در معرض ریسک قرار نداد. آنها کمکم شروع ناچیز خود را به یک تجارت کوچک، با ۴۵ نفر کارمند و فروشی نزدیک به ۱ میلیون کفش در سال تبدیل کردند.
همین موقع بود که نام شرکت را تغییر دادند. ایده اولیه فیل-ـ بعد ششم ـ رد شد. سپس یکی از دوستانشان به نام جف جانسون نامی را پیشنهاد کرد که دریک خواب به او الهام شده بود. نام خدای یونانی پیروزی، خدایی بالدار: نایک
نایک و آنچه از داستان نایک می اموزیم
موفقیت نایک افسانهای است. و گاهی مواقع هنگام بیان این داستان، نویسندگان کسبوکار فیل نایت و بیل بورمن را بهعنوان نمونه کارآفرینان ریسکپذیر معرفی میکنند.
همانطور که میدانید این گفته از واقعیت فاصله دارد. آنها بیشتر افرادی محتاط و حتی در برخی مواقع ترسو بودهاند.
من دهها تجارت کارآفرین موفق را یا بهتنهایی و یا با مشارکت دیگران شروع کرده و یا برای ایجاد آن مشاوره دادهام. دو مورد از این تجارتها شرکتهایی بودند که دهها شرکت کوچکتر از آنها منشعب شده است. بر اساس تجربه شخصی من، مطمئنترین و بیخطرترین راه برای ایجاد یک تجارت موفق این نیست که ایده جدیدی را پرورش داده و تمام سرمایه خود را صرف آن کنید. بلکه باید مانند فیل نایت به آهستگی شروع کنید. ابتدا منابع، رابطها و طرح تجاری خود را مشخص کنید و شغل فعلیتان را تا زمانی که درآمد حاصل از تجارتتان به حدی برسد که دیگر نیازی به حقوق روزانه نداشته باشید حفظ کنید.
۱۰ رمز موفقیت فیلیپ نایت، خالق شرکت نایک
با نیازکو همراه باشید تا ۱۰ رمز موفقیت فیلیپ نایت، خالق شرکت نایک، را به شما بگوییم:
۱- علاقهمندیهای خود را بیابید
او در تمام خاطراتش از شور و اشتیاقش به دویدن میگوید و اینکه دویدن چه حس خوبی را در او به وجود میآورد. این شور و اشتیاق نایت بود که کمکش میکرد تا در لحظات سخت تاب بیاورد. در حقیقت، شرکت نایک زمانی ساخته شد که دویدن ورزشی نبود که بهصورت تفریحی انجام شود. نایت به آنچه میفروخت قویاً باور داشت و به همین دلیل کسبوکار او توانست در آن وضعیت سخت همچنان دوام بیاورد.
۲- بین آنچه هست و آنچه خواهد بود پل بزنید
فیلیپ و گروهش در تلاش بودند که محصولات خود را برای ۱۰ سال آینده بسازند، قبل از آنکه به هرگونه ثبات معناداری جامه عمل بپوشانند؛ ورزش دو ازنظر فرهنگی در آن زمان بهاندازه امروز قابلقبول نبود؛ به همین دلیل برای ورود به این عرصه باید آدم عجیبوغریبی میبودید، ممکن بود مورد استهزاء عابران قرار بگیرید و تأمین مالی شرکت برای رشد آن غیرممکن بود. اما اینیک درس است که غیرممکنها هم روزی ممکن میشوند. فقط باید حس خوبی داشته باشید.
۳- از جنگیدن نترسید
گرچه نایک امروز بسیار موفق است، اما این موفقیتی نیست که یکشبه حاصلشده باشد. این شرکت که ابتدا Blue Ribbon Sports نام داشت، در سال ۱۹۶۴ توسط نایت تأسیس شد، کسی که در ابتدا کفشهایش را کنار زمین مسابقه دوی اورگان میفروخت. این شرکت بعد از چند دهه مملو بود از کشمشهای مالی و پروندههای حقوقی و نایک به مدت تقریباً دو دهه در آستانه ورشکستگی بود و نایت هم در همه این سالها با تأمینکنندگان ژاپنی، بانک و حتی دولت در حال مبارزه بود.
۴- کاستیهایتان را درک کنید
با تمام این حرفها، نایت یک انسان بود. او میگوید که شرکت نایک را به همراه همسرش و تلاش برای یافتن تعادلی میان کار وزندگی توسعه داده است. نایت اعتراف میکند که بیشتر وقت و انرژیاش را برای کارش گذاشته و او پدری نبوده که همهجا حاضر باشد. ازنظر حرفهای، نایت به کاستیهایش بهعنوان یک رهبر اعتراف میکند. او اعتراف کرد که بهقدر کافی از کارمندانش تعریف و تمجید نکرده است.
۵- هوشمندانه استخدام کنید
نایت خودش افرادی را استخدام میکرد که ایدههایی در مورد ساختن کفشهای باکیفیتتر و نوآوری در این زمینه داشتند. بیل باورمن، شریک مورد اعتماد نایت، مربی دومیدانی او در دانشگاه اورگان بود، و جف جانسون اولین کسی بود که آنها استخدام کردند و او هم یک دونده و رقیب نایت بود. باورمن در اکثر مدلهای اولیه نایک پیشقدم بود و دائم آنها را با ورزشکاران خود آزمایش میکرد. و درنهایت، جانسون نام نایک را پیشنهاد داد.
نایک از این نظر منحصربهفرد است که تقریباً تمام کارمندانش درگیر ورزش دوومیدانی بودند. این مسئله ارزش استخدام افرادی را نشان میدهد که بافرهنگ شما جور درمیآیند.
۶- رقابت سالم
نایک از همان ابتدا، دائم در حال رقابت باهمتای پیشین خود یعنی آدیداس بود. نایت غالباً به آدیداس رجوع میکرد تا مسیر موفقیت آن را بداند و توجه خود را معطوف به کارهای آن میکرد.
بخصوص وقتیکه میخواستند نامی را برای یک مدل کفش انتخاب کنند، باورمن به خاطر ادای احترام به بازیهای المپیک که در مکزیکوسیتی برگزار شد، نام Aztec را انتخاب کرد. آدیداس هم که قبلاً کفشی بانام Azteca Gold داشت، نایک را تهدید به دعوی قضایی کرد. درنهایت، نایک نام مدل کفش خود را به Cortez تغییر داد، که یکی از معروفترین کفشهای این شرکت تا به امروز بوده است.
۷- داشتن یک هدف مشخص
با رشد و توسعه شرکت نایک، نایت باید در مورد هدف کسبوکارش تصمیم میگرفت. آیا باید شرکتش را به سمت کسبوکار ُمد پیش میبرد؟ ازآنجاییکه قهرمانان موفق حامی شرکتش بودند، آیا او هم میباید حمایت از ستارگان دیگر را آغاز میکرد؟ نایت تصمیم گرفت شرکتش را در جهت هدفی که در ذهن داشت و آنگونه که میخواست رشد و توسعه دهد. این کار باعث شد که تصمیمگیری برایش آسانتر شود و گروه هم این امکان را بیابد تا همگی در جهت یک هدف مشترک کار کنند.
ریسک بزرگی بود چراکه جوردن تنها ۲۱ سال داشت و تازهوارد لیگ شده بود. ایده حمایت از ورزشکاران یک پدیده جدید بود و یک کار پرخطر و ثابت نشده. اما این کار موفقیت عظیمی برای نایک به همراه داشت و فروش این شرکت را به شکل چشمگیری افزایش داد. اگر نایت از انجام چنین ریسکی میترسید، اگر از اشتباه کردن میترسید، این اتفاق هرگز رخ نمیداد.
۸- مدیریت ذرهبینی به هیچکس کمک نمیکند
نایت یک شیوه مدیریتی بدون درگیری داشت. او مخالف مدیریت ذرهبینی کارمندانش بود. او دیدگاهش را با کارمندان شرکت به اشتراک میگذاشت، برای آنان توضیح میداد که هدفش چیست و به چه چیزی میخواهد برسد و راهنمایی کلی را به آنها ارائه میداد- اما هرگز به گروهش نمیگفت که کارشان را چگونه انجام دهند.
۹- بزرگترین دشمن فقدان تخیل است
تخیل رابطه نزدیکی با انسان دارد. ارتباط منطقی جوامع اغلب غریزه شخصی را سرکوب میکنند. در سال ۱۹۶۴ تخیل برای نایت یعنی ساختن شرکت رو به رشد باوجود جریانهای نقدی منفی.
۱۰- فقط انجامش دهید
نایک به خاطر شعار “فقط انجامش بده” معروف است و این عبارتی است که بهدرستی نحوه کار فیلیپ نایت را بهعنوان یک کارآفرین منعکس میکند. او همیشه فرصتها را غنیمت میشمارد، تمایل به شکست دارد و فراتر از محدودیتهای متداول عمل میکند. نمونه فوقالعاده آن، رابطهاش با فوق ستاره بسکتبال، مایکل جوردن است. در سال ۱۹۸۴ نایت قرارداد حمایت مالی از جوردن جوان را امضاء کرد.
منبع: wikipedia